۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

لاهیجی نمیداند ?بیچاره کاپوها

مقاله ای ازمحمدرضا روحانی 

 لاهیجی نمیداند? بیچاره کاپوها

آقای دکتر سید عبدالکریم لاهیجی (۱) با عنوان دهن پرکن مدافع حقوق بشر، کلیه دستاوردهای بیش از نیم قرن خود را در مصاحبه با رادیو فردا، طی چند دقیقه با سرعت به نمایش گذاشتند.(۲) لاهیجی خیرخواهانه اعمال زور علیه پناهندگان را تجویز کرد. مقایسه این خوش رقصی با ارائه خدمات کاپوها به جلادان اردوگاههای مرگ هیتلری و علیه هم میهنان و هم کیشان خود شاید دور از انصاف باشد. بیچاره کاپوها، آن مردمان نگون بخت، با توسل به زور مسخ و از صورت و سیرت آدمی تهی شده بودند. اما لاهیجی داوطلبانه، با ذوق و شوق روی دست کاپوها بلند شد. با شقاوتی بی مانند و در لباس خیر اندیشی مجوز تجاوز به حقوق بشر و حقوق انسانی بین المللی هم میهنان پناهنده ما، مجاهدین ساکن اشرف را، همسو با ولی مطلقه فقیه، صادر کرد. این خدمات در بازار آخوند زده رسانه های اهل مماشات مشتری فراوان دارد. ”میبرندش همگان دوش به دوش”. صیقل دادن و تیز کردن دشنه ولی فقیه آن هم باستناد قانون و در کسوت حقوق بشری پیش از آنکه نفرت آور باشد، رقت انگیز نیست ؟
تجویز اعمال زور

در نمایشگاه صدا و تصویر رادیو فردا، لاهیجی دغدغه حقوق بشری دارد. ما ”والاحضرت اشرف پهلوی“ را در چنین لباسی و در عالی ترین کرسی های رسمی ملل متحد دیده ایم. لاهیجی آن عنوان پرطمطراق و آن مسند محتشم را به خواب هم نمی بیند. اما ایهاالناس، کجا، چه کسی شنیده است که ”اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر یا والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی“ و حتی جواد لاریجانی رئیس کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه خامنه ای، چنین عریان و آشکار از اعمال زور علیه پناهندگان سخن گفته باشد؟
لاهیجی سزاور است که مانند خمینی و خامنه ای مخاطب بخشی از سروده ناب شاملو، شاعر شاعران باشد
ترا چه سود
فخر بر ملک فروختن
هنگامی که هر غبار راه لعنت شده نفرینت میکند؟
که با یاس ها
به داس سخن گفتی
سزای بالا نشینی

لاهیجی با این قساوت آشکار فرسنگها دادستان (بنظرم کلمه دادستان اضافی است) لاجوردی و قاضی مرتضوی را پشت سرگذاشت. آنان پرچم دفاع از حقوق بشر را بر دوش نمی کشیدند. بهای خود بزرگ بینی، برباد نشستن و خشت بر دریا زدن او این نیست که طشت او از بام بیفتد و طبل رسوائی اش به صدا در آید؟
نردبان این جهان ما و منی است      عاقبت این نردبان بشکستنی است
ابله است آنکس که بالاتر نشست     استخوانش سخت تر خواهد شکست
لاهیجی در بی آبروتر کردن خود تلاش بی نظیری کرد. راستی چه کسی میتوانست بهتر از او سقوط اخلاقی یک مدعی دفاع از حقوق بشر را به نمایش بگذارد؟ کدام تنابنده ای قادر بود طبیعت و طینت واقعی او را به این روشنی آشکار کند؟
برادر حاتم طائی
بودند و هستند دوستانی که به درستی از ما انتقاد می کنند که گاه وقت مقاومت را برای پاسخ بهر یاوه گوئی تلف نمی کنیم و نصیحت مصلح الدین سعدی شیرازی را به یاد نمی آوریم که فرمود:
آنرا که به قرآن و حدیث زونرهی    آنست جوابش که جوابش ندهی
ما هم دهها سال است که سعی میکنیم بی اعتنا باشیم. بشنویم، بخوانیم، قورت بدهیم و دم نزنیم. از این حیث ضرری هم نکردیم. اما انصاف بدهید که این بار گند وجود لاهیجی غیرقابل تحمل شده است. باید عفونت زدائی کرد.
لاهیجی لابد ضمن تحصیلات حوزوی داستان برادر حاتم طائی را خوانده یا شنیده است. این نااهل در مقام حسادت نسبت به نام نیک برادرش که شهره خاص و عام بود، کاری کرد تا مشهور شود. رفت سر چاه زمزم و کثافات وجودش را در آن خالی کرد و ”کی شود دریا به کام سگ نجس”. چشمه زمزم پاک ماند. برادر حاتم طائی هم به شهرت ابدی دست یافت. موارد به مسلسل بستن مردم، مثل سال گذشته در نروژ و ماه گذشته در آمریکا ریشه در عطش شهرت طلبی دارد. این بیماران وسیله معروف شدنشان مسلسل است و نه حقوق بشر.

العدُوّ الحیمم
در دالانهای متروی پاریس آگهی یک فیلم عربی را دیدم. نام فیلم ”العدُوّ الحیمم” بود. من معادل آنرا به زبان فرانسه گویا نیافتم. این کلام رسا را به ENNEMIE INTIME ترجمه کرده بودند که معادل فارسی آن دشمن خانگی یا دشمن خودمانی است. کلمه العدُو با کلمه عدو در زبان فارسی از یک ریشه اند. و الحمیم با کلمات حمایت و حامی در زبان فارسی از یک مصدرند. معنای لغوی کلمه با دشمن دوست نما هم گویا به نظر نمی آید. برای درک کامل مفهوم و مصداق این کلام میتوان لاهیجی را مثال زد.
لاهیجی دهها سال است که با تمام قوا و پشتکاری عجیب می کوشد در رفتار، گفتار، کردار و نوشتار کینه ورزی خود ”العدوالحیمم” را متبلور کند. شاید بردباری و بی اعتنایی مفرط ما هم موجب و مشوق استمرار این کثافتکاری بوده است. ما مقابله با چنین کسانی را معمولا دون شأن و رسالت خود می دانیم. اگر هم گاه ناگزیر پاسخی به آنها میدهیم جواب کارفرمایان رسانه ها این نوع ندافعان حقوق بشراست.
حقوق مقدس
در ترمینولوژی حقوق معاصر لغات معمولاً ریشه های دهری و ناسوتی دارند و از کلماتی که بوی متافیزیک میدهد و سوابق لاهوتی دارد خبری نیست. هیچ حقوقی مزین به صفت مقدس نیست مگر حقوق مقدس پناهندگی. دلیل آن هم ریشه دار بودن آن در حقوق و قواعد اخلاقی و دینی همه تمدنهاست.
لاهیجی در لباس یک وکیل پناهنده این چنین میزان وفاداری خود را به حقوق پناهندگی هموطنانش که در معرض کشتار هستند نشان داده است. این بیت از سعدی می تواند بخوبی این نوع تجاوزهای ”نوع دوستانه” را معرفی کند.
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خونخوار خویش مپسندم
ذره ای قانون و عدالت
آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران سفارش مؤکد و مکرر دارند که هر جا ”ذره ای قانون و عدالت” باشد، ما از آن بهره برداری کنیم. بنابراین، طبق مقررات سی سال گذشته از هر نوع واکنشی که اساس آن خودانگیختگی و خشم باشد پرهیز میشود. اگر لازم باشد لاهیجی هم مثل نراقی، آموزگار عملی او طبق قانون تعقیب خواهد شد. دیدیم که نراقی ناگزیر شد خانه و کاشانه قدیمی اش را با شتاب بفروشد و با اموالش نزد کارفرمایش به ام القرای ولایت فقیه باز گردد. او این عجله را در آخر عمر به توصیه مشاوران حقوقی اش (که سردر آخور آحمدی نژاد داشتند و صورتحساب آنرا مجاهدین روی میز دادگاه گذاشتند) به خرج داد. اگر در نمی رفت ممکن بود قربانیان برای گوشمالی مختصر دیگری جبران خسارات مادی و معنوی ناشی از اجرای مأموریت هایش را از طریق قانون مطالبه کنند. در رفت تا اموال ناشی از خیانت هایش را نجات دهد و از بی خانمانی فرار کند. روشن است که بیت رهبری و رئیس دفتر احمدی نژاد زیرک تر از آنند که روی مهره های سوخته و آبروباخته ای مثل نراقی باز هم سرمایه گزاری کنند.
لاهیجی بی رقیب
لاهیجی با استتار خود زیر عنوان مدافع حقوق بشر با سنگدلی بی مانندی به توجیه کشتار جدیدی در اشرف پرداخت. اعمال خشونت و زور علیه پناهندگان بی سلاح را توجیه حقوقی کرد.
لاهیجی هرگز شنیده است غیر از خودش یک نفر دیگر از سازمان، جامعه، کنفدراسیون، و گروه های حقوق بشری گوناگون این چنین علیه پناهندگان و حقوق آنها ترکتازی کند؟
او زیر چکمه های خونین جلادانی که به فرمان مالکی تا کنون بارها به جان، آزادی و مال پناهندگان تجاوز کرده اند از انبار معلومات حقوقی خود استدلالهای صد تا یک قاز بیرون کشیده و گسترده است. تا آن حرفهایی که از طریق نمد مالی سفیر کوبلر هنوز به کرسی ننشسته است را با تهدید اعمال زور تقویت کند. اگر با پنبه سر بریدن سفیر ویژه آمریکا برای تخلیه اشرف هنوز افاقه نکرد، تجویز و توجیه مشروعیت قانونی اعمال حاکمیت مالکی از طریق ”زور” آن هم توسط آدمی که شناسنامه ایرانی دارد و ادعا و عنوان حقوق بشری خونریزی را تسهیل می کند. چه کسی میتواند مدعی رقابت با لاهیجی باشد؟
باز هم بردباری
رادیو فردا که محض خاطر خدا لاهیجی را در بوق نمیکند. این اقدامات تحریک آمیز نوعی تقسیم کار به نظر می آید. یکی می گوید خشونت خوب نیست. دیگری گزارش می دهد که مجاهدین توقعات زیادی دارند و حوصله عراقی ها سررفته و بالاخره سومی به توجیه حقوقی ”اعمال زور” و خونریزیهای برنامه ریزی شده می پردازد. حرفهائی که سفرای ”حسن نیت” از گفتن آن پرهیز دارند به نیروهای ”خودسر” ”مستقل” و ”حقوق بشری” واگذار می شود.
لاهیجی باید بداند که مقاومت و هواداران آن، خانواده شهدا و پناهندگان سیاسی در میدانی که خود انتخاب می کنند، در فرصتی که مناسب می دانند، آب زیر دیوار این نوع سیاست بازیهای جنایتکارانه بسته و می بندند. مصلحت آنست که همه باز دندان روی جگر بگذاریم. از مراجعه مستقیم فردی یا جمعی به شخص او با سازمانهایی که لاهیجی خود را به آنها سنجاق می کند بپرهیزیم. بهانه به دست همدستان سفارتی، سفرای ”حسن نیت ” و رسانه ای او ندهیم. تا امکان مظلوم نمایی به این ظالم بی رحم داده نشود. عقل و مصلحت ما را به بردباری می خواند.
اگر ماندیم و اگر مردیم
لاهیجی باید بداند که اگر ماندیم او را به دست عدالت می سپاریم. این به نفع حقوق مقدس پناهندگی و پناهندگان نیست؟ این بهترین شیوه دفاع از حقوق بشر و اعتلای آن در جهان نیست؟ این لباس آبرومند وکالت را از لوث آلودگی به اغراض پست پاک نمی کند؟ و البته این آرزوی ماست.
گر بمردیم عذر ما بپذیر     ای بسا آرزو که خاک شده
در هر حال، صدها هزار قربانی، پناهنده خانواده های شهدای مقاومت حق دارند با روشهای مناسب و مشروع هر جنایت پیشه ای را به سزای اعمالش برسانند و داغ ننگ ابدی را بر پیشانی اش حک نمایند. نتیجه بازی ماجراجویانه و گستاخانه لاهیجی معلوم است او حق برنده شدن را از خود سلب کرده است. اگر ماندیم باخت او حتمی است و اگر نماندیم با حضور مدعیان بیشتری باخت او شدیدتر خواهد بود.
نفرین دوزخ
آرزومندیم که جناب عزرائیل شتاب نکند و لاهیجی ها زنده باشند. در برابر عدالت پاسخ گویند و به سزای خود برسند. چند هفته پیش مرد کهنسال ۹۷ ساله ای را برای جنایاتی که ۷۰ سال پیش مرتکب شده بود دستگیر کردند. ما به بردباری عادت کرده ایم. حال به جاست آرزوهای عادلانه شاملو را برای لاهیجی و کارفرمایش تکرار نکنیم. (قبلش بود بکنیم که بنظرم همان درست بود)
باش تا نفرین دوزخ از توچه سازد
که مادران سیاهپوش،
داغداران بهترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاده ها، سربرنگرفته اند.
قسم وکالت
لاهیجی و صاحب این قلم بیش از سه دهه است که موفق نشدند حق عضویت خود را به کانون وکلا مرکز پرداخت کنند. پروانه های وکالت ما تمدید نشده است اما ما هنوز از عنوان وکیل دادگستری استفاده می کنیم.
خودبزرگ بینی قسم نامه وکلا را از ذهن لاهیجی پاک کرده که باید جز عدالت و احقاق حق منظوری نداشته و برخلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری... ” نکند و ”از اعمال نظریات سیاسی و خصوصی و کینه توزی و انتقام جوئی احتراز ” نماید. باید پس از محاکمه پرونده تخلفات او را از قسم وکلا در دادسرای انتظامی وکلای دادگستری مرکز طرح شود تا دیگر نتواند از عنوان وکیل سوء استفاده کند.
تیرآوران

در نتیجه عمل و نظر قساوت آمیز لاهیجی و تجویز اعمال خشونت و زور علیه پناهندگان ایرانی مقدمات یک جنگ روانی دیگری با مشروع و قانونی جلوه دادن خونریزیهای بیشتر فراهم می شود. البته خامنه ای و مقلدین او مثل مالکی، فالح فیاض مشاور امنیتی او، صادق کاظم فرمانده جلادان اشرف و مسئول فعلی لیبرتی نیازمند نظریات حقوقی آدمی مثل لاهیجی نیستند. آسیاب آنها به خون می گردد. این تنور مماشات است که به نظریات آتشین لاهیجی محتاج است. تا در برابر افکار عمومی و پارلمانها بی عملی و سکوت خیانتکارانه خود را به نظرات بدیع یک وکیل مدعی دفاع از حقوق بشر که شناسنامه ایرانی هم دارد توجیه کند. این نوع مانورهای متقلبانه اسباب چینی است برای جنایت علیه بشریت که با نظرات حقوق بشری آرایش می شود. سفرای عالی مقام سیاست مماشات ظاهرا نگران خشونت هستند. اما لاهیجی آنرا تجویز میکند و میگوید دولت عراق ” می تواند اردوگاه اشرف را تخلیه کند و اگر مجاهدین حاضر به تخلیه نشوند به زور تخلیه کند” لاهیجی که مجوز اعمال زور صادر می کند در ایام تحصیلات حوزوی خوانده است که ”الفتنه اشدُّ من القتل“. اسباب خونریزی را فراهم کردن قانونا مستوجب و سزاوار مجازات است، هر چند مباشرا قوی از مسبب باشد. لاهیجی نمی داند که هنوز کسی از مادر زاده نشده است که مقاومت سازمان یافته یک ملت را ”از سربریده“ بترساند؟ سر ما را که ببرند دهها میلیون ایرانی؛ دشمن آخوندها که زنده اند. لابد بخشی از آنها به دنبال اجرای عدالت در حق قاتلان بهترین فرزندان ملت ایران خواهند رفت.
ترسم از ترکان تیرانداز نیست  طعنه تیرآورانم میکشد
لاهیجی نشنید و نخواند؟
لاهیجی از اصل توارث دول در حقوق بین الملل عمومی بی خبر است؟ نشنیده که مجاهدین بطور قانونی در عراق مستقر شده اند؟ اطلاع ندارد که شهر اشرف با رعایت مقررات، اطلاع و تصویب مقامات ذیصلاح با پول و کار مجاهدین ساخته شده است و نظیر آن از حیث اصول شهرسازی، فضای سبز، تأسیسات ورزشی، تفریحی، بهداشتی، مذهبی و... در خاورمیانه وجود ندارد؟ نخواند که رژیم فعلی عراق باید به لحاظ حقوق مکتسبه مجاهدین احترام بگذارد؟ آگاه نشده که نیروهای اشغالگر علیرغم اعلام رسمی بی طرفی مجاهدین در جریان جنگ علیه عراق، مجاهدین را بمباران کردند و پنجاه نفر را کشتند و تأسیسات شهری را ویران کردند؟ خبر ندارد که مجاهدین بدون عقد قرارداد دائر بر تضمین امنیت ساکنین اشرف توسط اشغالگران سلاح خود را تحویل ندادند؟ لاهیجی کنوانسیون ژنو که موقعیت مجاهدین و تکالیف آمریکا را روشن میکند را مطالعه نکرده است؟
به اطلاع ایشان نرسانده اند که پس از انتقال تعهدات حقوقی ناشی از تعهدات ژنو توسط دولت آمریکا به عراق به فرمان مالکی و طی دو حمله ۵۰ نفر را کشتند و بیش از هزار نفر را مجروح کردند ؟ آیا وقت کرده اند که صحنه حملات زره پوشها را به انسانهای بی سلاح را ببینند؟ دیدند که خودروهای نظامی آدمهای بی سپر را زیر چرخهای خود له می کردند؟ عنایت فرمودند که با چماق سرها را متلاشی میکردند؟ خبر دارند که این «تن بی سپر» مانع حاکمیت مالکی شد؟ شنیده است که قرار و مدار مالکی-کوبلر یک عقد فضولی بوده است و خانم رجوی تنها پس از ایراد ملاحظات و تعیین شرایطی آنرا تنفیذ کرده و اجرای آنرا به اشرفی ها پیشنهاد کردند؟ خوانده است که از قدم اول مالکی با اغماض کوبلر و سفیر ویژه آمریکا برای اشرف خلف وعده کرد؟ که در محل لیبرتی, آب کافی, برق, فاضلاب و.... وجود ندارد. از آزادی و امنیت خبری نیست؟ شنیده است که دولت مالکی بر اساس حق حاکمیتش حتی اجازه دفن اجساد پناهندگانی که پس از تحمل بیماریهای ناشی از حملات کشته شده اند را نمی دهد؟ می داند که حاکمیت مالکی مانع از تأمین آب کافی با هزینه های مجاهدین است؟
لاهیجی خبر نشده که دادگاه مادرید بر اساس شکایت وکیل مجاهدین علیه نخست وزیر عراق و فرماندهان نظامی تحت امر او از جمله کاظم صادق مسئول فعلی لیبرتی به اتهام اعمال حاکمیت مالکی برای کشتار دسته جمعی و جنایت علیه بشریت تحت تعقیب هستند و مسئول فعلی لیبرتی در سفر دو ماه پیش به پاریس به این اتهام بازداشت شد؟ لاهیجی در مدرسه حقوق نخوانده که تحریک و توجیه قتل و کشتار جرم است؟ لاهیجی نمی داند که مصون از تعقیب نیست؟ به چه جرأتی چنین افسار گسیخته می تازد؟ اگر گرفتار شود چه کسی به نجات اوخواهد شتافت؟
به لاهیجی گزارش نداده اند که شورای حقوق بشر ملل متحد - گروه کار دستگیریهای خودسرانه در یک اظهار نظر رسمی مستدل وضعیت فعلی ساکنین لیبرتی را اشخاصی تحت حفاظت کنوانسیون ژنو دانسته و صریحاً اعلام و تاکید کرد که « شرایط لیبرتی مشابه یک مرکز بازداشت است» و هیچ توجیهی برای نگهداشتن افراد فوق الذکر و دیگران در کمپ لیبرتی وجود ندارد» و « چنین بازداشتی خارج از حیطه قانون حقوق بشر بین المللی و قانون داخل عراق است». میداند که دادگاههای عراق هم موقعیت ساکنان اشرف را خلاف قانون ندانسته اند. لاهیجی نشنید که دادگاه عدالت اروپا در چهار رسیدگی, دادگاههای اداری فرانسه , دادسرای پاریس محاکم آلمان, انگلیس وفرانسه پرونده سازیهای گوناگون علیه مجاهدین را مردود شناخته اند و اصرار دولت آمریکا برای ادامه سیاست ایران بر باد ده مماشات با ولایت مطلقه فقیه از طریق گروگانگیری عملی اشرفیان و ذکر نام آنها در لیست تروریستی تمرد آشکار از تصمیمات قوه قضائیه و قوه مقننه آمریکاست؟ خیال میکند که مجاهدین تمام چهل پارلمان و بیش از چهار هزار پارلمانتر را در پنج قاره خریده اند که از حقوق اشرفی ها دفاع می کنند؟
میتوان باور کرد که لاهیجی بی خبر است از اینکه اتحادیه جهانی وکلا معرفی کننده دو ملیون وکیل دادگستری و دویست کانون وکلا در سراسر جهان, از اشرفی ها و حقوق آنها پشتیبانی کرده است؟
هزارها سند وجود دارد که بطلان نظر او را ثابت می کند. آیا او جاهل است؟
حق مقدس اشتباه
نمیتوان پذیرفت که لاهیجی نمیداند , نشنیده و نخوانده. این عذر بدتر از معصیت و فتنه و اسباب چینی برای توجیه حقوقی کشتار کردن است. باید راه برای جبران اشتباهات باز باشد. ما که با کسی دعوای عشقی, ملکی یا ارثی نداریم. شیخ و شاه , هیتلر و استالین حق اشتباه کردن را از خود سلب کردند تا در ننگ و نفرین به درک واصل شدند. حالا به هزارو یک دلیل همه باید به هم کمک کنیم تا سنگی را که لاهیجی به چاه انداخته, به هر زحمتی که شده بیرون بکشیم. اساس ارتکاب جرم از جمله اسباب چینی برای جرائم علیه بشریت و کشتار دسته جمعی قصد و نیت ارتکاب جرم است. تحویز خشونت و زور در حالی مجرمانه است که با علم و اختیار همراه باشد. هنوز قصد و نیت مجرمانه لاهیجی ثابت نشده، اگر این شجاعت اخلاقی را پیدا کند و بگوید تعهدی برای تحریک و توجیه کشتار نداشتم. نادانسته حرفی زده ام و پشیمان هستم. راهی برای تخفیف تشنج ناشی از مصاحبه اخیر او باز خواهد شد.
خطا و توبه
لابد لاهیجی این حدیث نبوی را شنیده است که « کل ابن آدم خطا و خیر الخطائین(الخاطئین؟) التوابون»-  همه فرزندان آدم خطا می کنند و بهترین خطاکاران آنانی هستند که توبه میکنند- بد نیست به عنوان مثال در اینجا یک نمونه بارز از شجاعت اخلاقی آقای احمد صدر حاج سید جوادی, قاضی اسبق, وکیل دادگستری, وزیر کشور و دادگستری دولت بازرگان را برای اطلاع همگان و به ویژه لاهیجی بنویسم.
این پیش کسوت سرشناس وکلای دادگستری ایران در ۹۵ سالگی با دلیری به کارنامه خود پرداخت. سره را از نا سره جدا کرد. در بخش پایانی گزارشی تحت عنوان یک عمرتلاش ضمن عذرخواهی از مردم نوشت اگر ما پس از پیروزی انقلاب همچنان شانه به شانه دست در دست هم استبداد را نشانه گرفته بودیم و مشکلات را در سقوط شاه خلاصه نمی دیدیم امکان باز تولید استبداد سیاسی به استباد دینی به این سان راحت و کم هزینه صورت نمی گرفت....»
لاهیجی که در تنظیم اولین طرح رسمی قانون اساسی این رژیم در یک کمیته مخفی و سری همکاری داشت و اسرار این کمیته بعد از دهها سال هنوز به درستی افشاء نشده میتواند از همکار پیشکسوت ما درس بگیرد. طبق معمول لجاجت نکند و از خر شیطان پیاده شود تا ننگ و بدنامی را برای خانواده اش به ارث نگذارد.
لاهیجی لابد این آیه را در قرآن خوانده است که ”هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون“-آیا آنان که می دانند و آنان که نادان هستند برابرند؟ برشت نویسنده آلمانی برای این پرسش پاسخی دارد که ”آنان که نمی دانند نادان هستند ولی آنها که می دانند و کتمان می کنند جنایتکارند“. حالا لاهیجی می تواند جای خود را برگزیند.

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر